آرسامآرسام، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

آرسام مامان

آرسام در شمال

امسال تیرماه آقا آرسام به همراه مامان و بابا اشکان و سبا به نوشهر رفت. جای همگی خالی بود خیلی خوش گذشت. هم هوا خنک بود و هم کنار دریا خلوت. آرسامی هم با خاله سبا لب ساحل ماسه بازی کردند و این کار هم از کارهای خاله سبا است که آرسام و ماسه ای کرد. ...
20 مرداد 1392

طالقان

امسال تعطیلات عید فطر طبق همیشه اکیپ خودمون (آرسام، مامان،بابا و خاله سبا) تصمیم گرفتیم یک روزه بریم طالقان. صبح پنجشنبه ساعت 6 حرکت کردیم و ساعت 8.30 رسیدسم. رفتیم طرف رودخونه و صبحانه خوردیم بعد رفتیم هتل پیدا کنیم که همه جا پر بود. مجبور شدیم سوییت اجاره کنیم. بعدش دوباره برگشتیم دم رودخونه حسابی آرسام با خاله سبا و بابا اشکان آب بازی کردند. بعدشم برگشتیم سوییت خوابیدیم و صبح جمعه برگشتیم تهران. جاده شلوغ بود و چون جاده پر پیچ و خم بود مامان مگی خیلی ترسید و لی آرسامی با خاله سبا تا تهران خوابیدند. خلاصه سفر کوتاهی بود ولی خوش گذشت. ...
20 مرداد 1392

بدون عنوان

آرسامی مامان از وقتی میره مهد خیلی شیطون شده. همش می گه مامان من حوصلم سر می ره بگو یه بچه بیاد با من بازی کنه. دیشبم گفت مامان می شه منو بزاری مدرسه شب و روز (منظورش شبانه روزی) تا همش پیش بچه ها باشم. هفته پیشم که رفتیم شمال به من گفت مامان این درختها چه جوری روی کوهها سبز شدند؟ گفت: خدا اینا رو درست کرده. گفت مامان خدا که نمی تونه بیاد پایین درست کنه بره منم نتونستم جوابی بدم گفتم از اون بالا خدا کیسشو باز می کنه دونه هارو میریزه بعدشم بارون میاد اینا سبز می شه.ظاهراً پذیرفت ولی بازم تو فکر بود. امان از فکر بچه های امروزی. ...
2 مرداد 1392
1